loading...
خورشید شرق
امين سلطاني بازدید : 17 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (1)

قلب بچه‌ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است. دکترها جوابش کرده‌اند و آورده‌ایم این جا یا حضرت رضا(ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم.

 باشگاه جهانی خادمین اهل بیت(ع) و به نقل از برنا، با خادمان حرم قدس رضوی درباره معجزاتی که در مدت خدمتشان از حضرت دیده اند، گفت‌وگویی انجام شده که  در ادامه آن را می خوانید.

به همه جواب می دهیم
عجمی از خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) درباره معجزات دیده شده از حضرت در مدت خدمتش در حرم قدس رضوی می گوید: معجزات امام رأفت و مهربانی فراوان است. معجزات حضرت باید بررسی و بعد ثبت شود تا بتوان آن را اعلام نمود. فردی از آمریکا تماس گرفت و گفت: گوشی را به طرف آقا بگیرید. مدتی گذشت و دوباره تماس گرفت و گفت: خانه ام آتش گرفته بود و فقط می توانستم تماس بگیرم و از آقا کمک بخواهم و الان آتش مهار شده است و تماس گرفته ام تا از آقا تشکر کنم. “هر که بر درگه‌اش آید نرود دست تهی” این از عنایات امام رضا (ع) است. بهترین خواسته های ما در میلاد امام رضا(ع) این است “هرگز نگویمت بیا دست من بگیر/ گویم گرفته ای ز عنایت رها نکن”.

تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد
علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده برایمان می گوید: در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و می خواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. ساعت ۱۰صبح بود. ساعت شیفت من رو به پایان بود. باران می آمد و عطر خاصی در حرم پیچیده بود. شنیده بودم اگر معجزه ای شود مردم به دنبال شخص شفا یافته می روند تا قطعه ای از لباس او را برای تبرک ببرند، اما من تا آن روز اتفاقی به این شکل ندیده بودم. تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد. در وسط صحن یکی از همکارانم داد می زد برادر علی کمک نمی کنی؟!

نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعه ای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از ۱۰ دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است. دکترها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟! پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پله های اتاق پایین آمدم.

در “ایوان طلا” یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او می دویدند. کمکش کردم و کودک را در اتاق آگاهی بردیم تا آسیبی به او نرسد. با لحنی خاص از پدرش پرسیدم: چه شده؟!  و او پاسخ داد: در حال بازی کردن بود و سماور آب جوش بر رویش ریخت. گوشت یک پارچه ای بر روی صورتش در آمده بود و معالجه نمی شد. برای شفا یافتم به حرم امام رضا (ع) آوردیم و پس از شفا یافتن هیچ علامت و نشانه ای از آن لکه بزرگ در صورت دخترم نیست. پدرش باور نمی کرد. دیده بودم نابینا و فلج شفا پیدا می کند، اما این گونه معجزه خیلی عجیب بود. صورت دختر می درخشید.

گل مریم کنار ضریح
مرتضی اشکفتی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزات در مدت خدمتشان در حرم قدس رضوی توضیح می دهد: اولین جلسه ای بود که روضه رضوی (ع) فضای کنار ضریح مقدس شستشو می شد. در مراسم حضور داشتم و مشغول صحبت کردن با حضرت شدم. مادرم از قبل سنگ کلیه داشت و قابل دفع نبود و نیاز به عمل کردن داشت. به حضرت گفتم: مادرم بیمار است و بعد یکی از شاخه های گل مریم کنار ضریح که هر روز عوض می شود و به مردم داده می شود را برای مادرم به خانه بردم. مادرم گل را بو کرد و بعد از آن بسیار گریه کرد. صبح از خواب بیدار شدم و مادرم گفت: معجزه شده و سنگ کلیه ام دفع شده است. پدرم گفت: امکان ندارد. مادرم آزمایش انجام داد و دیگر هیچ سنگی در کلیه اش دیده نشد. ۹سال از آن ماجرا می گذرد و پس از آن ماجرا دیگر مادرم مریض نشد.

دوستی دارم که فرزند شهید است و روزی به حرم آمد. معجزه را قبول نداشت. برایش دلیل می آوردم و می خواستم برایش اثبات کنم که معجزه وجود دارد. در حال صحبت کردن بودیم که حرم شلوغ شد و خانمی که شفا پیدا کرده بود را به سمت آگاهی می بردند تا آسیبی نبیند و بررسی کنند تا واقعیت را بفهمند. در اتاق با کلامی منقطع می گفت: سال ها بود نمی توانستم صحبت کنم.  داخل حرم نشسته بودم، نوری در گلویم وارد شد و الان می توانم صحبت کنم. خوشحال بود و مانند بچه ای که تازه می خواست صحبت کند، سخن می گفت. به دوستم گفتم امام رضا (ع) کرامتش را به تو نشان داد!

ماجرایی را نیز دوستم خادم حرم رضوی برایم گفت: فردی در ایالت متحده دوره خلبانی را گذرانده بود و می خواست مدرکش را بگیرد و خیلی آشفته بود. ایرانی در آنجا از او سؤال می پرسد چرا این قدر آشفته هستی و جواب می دهد: همسری دارم که بیمار است و پزشکان نتوانسته اند بیماری اش را تشخیص دهند و الان در بستر است و کاری از من بر نمی آید. آن فرد می گوید: دکتری را در ایران و شهر مشهد با نام “دکتر رضا” می شناسم و هر کسی پیش او می رود، مریضش خوب می شود. فقط با خودت قرار بگذار تا اگر همسرت خوب شد، هدیه ای به او بدهی. در هواپیما می نشیند و با خودش قرار می گذارد تا اگر همسرش سالم شد، هدیه ای به دکتر رضا بدهد.

به خانه می رسد و همسرش را سالم می بیند و ماجرا را از او می پرسد و همسرش می گوید: دکتر رضا خانه‌مان آمد و گفت هدیه ای که همسرت می خواست به من بدهد را برایم بیاورد. این فرد به مشهد می آید و در خیابان امام رضا (ع) دور فلکه آب به دنبال مطب دکتر رضا می گردد و نمی داند حضرت حیات مادی ندارند. یکی از دوستان خادم حرم او را پیدا کرد و ماجرا را از او سؤال کرد و او گفت: آمده ام از دکتر رضا تشکر کنم که همسرم را مداوا کرده است. خادم می فهمد و او را داخل حرم می آورد و او را جلوی ضریح می برد و می گوید دکتر رضا این جا هستند. آن فرد می رود و حضرت را زیارت می کند و در بازگشت به دوست خادم‌ام می گوید: دکتر رضا را دیدم و تمام مشکلاتم را به او گفتم و هدیه ام را به او دادم و ایشان قبول کردند تا همه مشکلاتم را حل کنند.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط neda در تاریخ 1392/12/08 و 19:03 دقیقه ارسال شده است

سلام داداش

خوبی؟؟

وبتو دیدم خیلی خوشم اومد

اگه اجازه بدی لینک تو لینک شیم

خوشحال میشم ب کلبه تنهایی منم سر بزنی شکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر تان درباره ي سطح اين وبلاگ چيست؟
    کاش میدانستیم ؛

    کاش میدانستیم ؛

    امامی که از اعمالمان رضا نباشد را نمیتوان رضا خواند ...

    آقا ببخش ...

    السلام علیک


    گویند زیارت تو حج فقراست؛

    بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...

     

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»

    ضامن آهو

    و من گریخته ام؛

      و در پی من صیادها؛

                و فرا رویم دام ها؛

                         یا ضامن آهو؛

              من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست ... 

    توس ، بهشت گمشده

    از بركت دعاي تو باران گرفته است 

    يك شهر مرده با نفست جان گرفته است

    بوي بهشت گمشده در توس مي وزد

    يا نه!هواي توست كه جريان گرفته است...

    امّن یُجیب

    همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
    صدای بال ملائک، عجیب می آید!

    سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من
    به پای بوس نگاهت، غریب می آید

    طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
    کبوتر دل من، بی شکیب می آید

    برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
    چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...

    بلا تکلیف

    نگاهم رو به‌ روی تو بلاتکلیف می‌ ماند ...

    که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم ... 

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
    سلام بر امام رئوف

    سلام بر تو اي خورشيد خراسان كه تمام انگور ها،مرثيه خوان واپسين لحظات تو اند

    سلام بر تو ای عصمت هشتم! کوچه های توس،

    هنوز بوی عطرآگین تو را می دهد و

    آوای غریب ملائک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می رسند

    امام مهربان

    ای درود خدا به ساحت تان

    به قد و قامت قیامت تان

    ماه هم پیش تان کم آورده

    کوه می لرزد از صلابت تان

    همه را کشته راه رفتن تان

    همه را کشته این نجابت تان

    مثل یک روز روشن است آقا

    مهربانی شده است عادت تان

    نسیم

    صحن حرم از نسیم پر بود

    از پرپر یا کریم پر بود

    خورشید دوباره بوسه می زد

    بر چهره مهربان گنبد

    گنبد پر از آفتاب می شد

    آهسته غم من آب می شد

    رفتم طرف ضریح او باز

    تا پر شوم از هوای پرواز


    اطراف ضریح گریه ها بود

    دلهای شکسته و دعا بود


    دلها همه زیر بارش اشک

    مانند کبوتری رها بود

    عطر گل یاس در دل من

    عطر صلوات در فضا بود...


    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 56
  • بازدید کلی : 807
  • كلام گهربار امام رضا(ع)

    هرچه زياد است نياز به سخن زيادي نيز دارد

    كلام گهربار امام رضا(ع)
    کمک کردن به ناتوان بهتر است از صدقه دادن
    كلام گهربار امام رضا(ع)
    از اخلاق پیامبر(ص) نظافت و پاکیزگی است
    كلام گهربار امام رضا(ع)
    برادر بزرگتر به منزله پدر است
    كلام گهربار امام رضا(ع)
    دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل اوست
    كلام گهربار امام رضا(ع)
    دوستی با مردم نیمی از عقل است
    كلام گهربار امام رضا(ع)

    بعد از انجام واجبات کاری بهتر از 

    خوشحال کردن مومن بزرگتر نیست

    حرم امن

    امن تر از حَرمت نیست ، همان بهتر که

    کودکِ گمشده در صحن ِ تو پیدا نشود !!!

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

    پنجره فولاد
    دست من نیست اگر بی سر و پا آمده ام

    دست مــن نیست اگــــر شوق زیارت دارم

    قصّه ی پنجــــــره فـولاد و مـــرا می دانــی

    مــــن به بوسیدن این پنجـــــره عادت دارم
    درد آشنا

    زهزاران زائر درد آشنا من هم یکی

    زین همه مسکین سر تا پا گدا،من هم یکی

    هرطرف بسته دلی قفل ضریح مهرتو

    مهر شد با خون دل ،این قفل ها ،من هم یکی


    كلام گهربار امام رضا(ع)

    امين به تو خيانت نكرده است وليكن 

    تو خائن را امين تصور كرده اي

    كلام گهربار امام رضا(ع)

    هرگز دو گره با همروبرو نمي شوند،مگر اين كه نصرت و پيروزي با گروهي است كه عو و بخشش بيشتري داشته باشند

    كلام گهربار امام رضا(ع)

    بر شما باد به ميانه روي در فقر و ثروت و نيكي كردن چه كم يا زياد زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگكند كه اندازه ي كوه احد شود

    كلام گهربار امام رضا(ع)

    به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.

    كلام گهربار امام رضا(ع)

     بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت، 

    و نيكى كردن چه كم و چه زياد، زيرا 

    خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما 

    را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه اُحد باشد.